ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند