گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند