گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم