میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی