تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست