میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی