شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
 
    این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
 
    این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
 
    یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
 
    
    سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی  
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی  
 
    ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا