ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم