از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
میگریزم به هوایی که پر از زیستن است
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد