دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود