یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی