پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
 
    تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
 
    در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
 
    آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
 
    مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
 
    گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
 
    هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
 
    پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
 
    ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست