ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام