ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
 
    ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
 
    خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
 
    تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
 
    به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
 
    بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
 
    چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
 
    با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم