کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
 
    جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
 
    امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
 
    یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
 
    ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...
 
    بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين