الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
 
    تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
 
    آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
 
    جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
 
    امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
 
    یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
 
    ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...