خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی