برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است