ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام