باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
 
    پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
 
    در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
 
    خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
 
    آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
 
    خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
 
    مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد