آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
 
    یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
 
    اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
 
    خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
 
    خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
 
    مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد