آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی