عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
 
    یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
 
    قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
 
    کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
 
    جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
 
    خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن