یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
 
    ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
 
    یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
 
    چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
 
    قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
 
    کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
 
    جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده