یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
 
    آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
 
    کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
 
    در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را