غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
 
    هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
 
    نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
 
    و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را