سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد