ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم