عید آمده، هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم