ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام