گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده