تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
 
    من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
 
    تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
 
    و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
 
    مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟