تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است