ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
 
    کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
 
    ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
 
    سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی  
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی  
 
    مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
 
    ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
 
    باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی