گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را