دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود