قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان