رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود