هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود