هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود