سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم