وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید