ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
 
    آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
 
    بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
 
    دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
 
    آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
 
    وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
 
    بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت  
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
 
    ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
 
    اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟