محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
 
    تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
 
    حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
 
    مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
 
    دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟
 
    غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته