گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید