اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی