رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟