ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
 
    رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
 
    بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
 
    امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
 
    از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام