رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری