رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یمِ «لا» را
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری